سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غریبه ای در باران

بیاتادرمقابل ستاره هاسوگند یاد کنم که تاابد دوستت دارم و خواهم داشت .

بیا وبگذار تادراین سکوت وهم انگیزو تاریک در مقابل خورشید با ملائک هم صدا شوم.

ای پاکتراز ماه،ای مهربانتر از آسمان،اینک که این متن سیاه به رنگ شب رابرروی صفحه سفید و

بی روح می نویسم شب فرارسیده .امامن مه راگم کرده ام؟

من میدانم که به تماشای رخسار مهتاب گونه تو نشسته وتوباچشمانت اورا به باغ سبز عشق

کشاندی وبالبات به رنگ لاله ات برایش داستان عشق را،داستان دلدادگی ات رازمزمه کردی.

ای عاشق تر از بلبل،بدان که طپش قلب کوچکمبدون حضور تو غرق خواهد شد.

مرا تنها نگذاروبگذار برایت دشتی از شقایق های قرمزرادرآسمان آبی دلت بکارم.بگذار تا زمانی که

عشق هست

زندگی کنم مگر من از دنیای نافرجام چه می خواهم بر جا.... 

 


نوشته شده در پنج شنبه 89/9/11ساعت 1:33 عصر توسط رویا جعفری نظرات ( ) |

«به چه مانند کنم»

 

به چه مانند کنم موی پریشان تو را؟

به دل تیره شب؟

به یکی هاله ی دود؟

یابه یک ابر سیاه

که پریشان شده وریخته بر چهره ی ماه؟

 

 

به نوازشگر جان؟

یابه لطفی که نهد گرم نوازی در سیم؟

یابدان شعله ی شمعی که بلرزد زنسیم؟

 

 

به چه مانند کنم حالت چشمان ترا؟

به یکی نغمه ی جادویی از پنجه ی گرم؟

به یکی اختر رخشنده بدامان سپهر؟

یابه الماس سیاهی که بشویندش در جام شراب؟

یا به سرمستی طغیانگر دوران شباب؟

 

 

به چه مانند کنم سرخی لبهای ترا؟

به یکی لاله ی شاداب که بنشسته به کوه؟

به شرابی که نمایان بود از جام بلور؟

به صفای گل سرخی که بخندد در باغ؟

به شقایق که بود جلوه گر بزم چمن؟

یا به یاقوت درخشانی در نور چراغ؟

 

 

به چه مانند کنم؟

من ندانم؟

به نگاهی تو بگو

به چه مانند کنم.....؟

 

 


نوشته شده در یکشنبه 89/9/7ساعت 9:42 عصر توسط رویا جعفری نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت






‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍head>

کد ماوس