سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غریبه ای در باران

به که دل باید بست؟

به که شاید دل بست؟

سینه هاجای محبت همه از کینه پر است.

هیچ کس نیست که فریاد پر از مهر تو گرم پاسخ گوید.

نیست یک تن در این ره غم آلود قدمی را به محبت پوید.

خط پیشانی هر جمع خط تنهایی است ،

خنده می شکفد بر لبها تا که اشکی شکفد بر سر مژگان کسی.

از وفا نام مبر آنکه وفا خواست کجاست؟

سخن ازعشق مگو،

عشق کجاست ؟

دوست کجاست؟

گل اگر در دل باغ بر تو لبخند زند بنگرش لیک مبوی،

دست گرمی که از عشق بفشارد دستت را به همه عمر مخواه،

در دل چاه گر سر کنی یااز سر غم آه کنی ،خنده ها بر غم تو دختر مهتاب کند.

دردخود رادر دل چاه مگو،چاه هم بامن وتو بیگانه است.

 

 


نوشته شده در چهارشنبه 89/8/26ساعت 8:31 عصر توسط رویا جعفری نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت






‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍head>

کد ماوس