سفارش تبلیغ
صبا ویژن
غریبه ای در باران

تمام کوچه های ذهنم را چراغانی میکنم

تا در فصل بهار در انتظار آشنای سفرکرده ام باشم

و در پشت خاطرات خوشم در کنار پنجره او را یابم

عزیزم می خواهم مخاطبی یابم که حرفهای دلم را بفهمد

می خواهم دوباره همگام با سایه تنهایی

در خیابان خیال بارانی ام قدم بزنم و چتر شکسته بغضم را باز کنم

می خواهم شاعر لحظه های سرخ خوش تنهایی خودم باشم

می خواهم در امتداد خاموش لحظه ها دیگر یاد تو نکنم

"اما چه فایده" از تو که طراوت شقایق های باغچه دلم را ربودی ....

 


نوشته شده در جمعه 90/1/5ساعت 2:44 صبح توسط رویا جعفری نظرات ( ) |



قالب جدید وبلاگ پیچک دات نت






‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍‍head>

کد ماوس